زبانحال امیرالمؤمنین علیه السلام با حضرت زهرا سلام الله علیها
این خانه را خراب مکن بر سرم مریز غمگین ترین مریض، علی را بهم مریز این قـدر وقتِ شانه پَـرت را تکان مده پلکِ تو کافی است سرت را تکان مده امشب چقدر حال و هوایت عوض شده تقصیر سرفه است صدایت عوض شده آئیـنۀ ترک ترک از سنگِ غـم، مـریز خـانوم من عـزیز عـلـی را بهـم مریز دیـدی چگـونه زنـدگیام را بـهـم زدند دیـدم تو را چگـونه همه پشتِ هم زدند قـلـبم کـنـارِ تـوست ولی تـیـر میکـشد این چند وقـت پشتِ عـلی تـیر میکشد باشد قـبول چـهـرۀ خـود را نـشان مده گهواره خالی است عـزیزم تکـان مـده ای خـون تازه اینهمه در هر قدم مریز ای سـرفۀ غـلـیـظ عـلـی را بهـم مریز |